السلام علیکِ یا بنت ولی الله , السلام علیکِ یا اخت ولی الله
السلام علیکِ یا عمة ولی الله و رحمة الله و برکاته...
یا سیدتنا یا زینب, اشفعی لنا فی الجنة
سلام علی قلب زینب الصبور
زینب، شکیبایی کن...
عشق زینب سلام الله علیها را به حسین علیه السلام همه می دانستند، این عشق در خاطره ها مانده بود!
اوج وابستگی شان زمانی جلوه خاص یافت که عبدالله بن جعفر وقتی به خواستگاری او رفته بود، زینب سلام الله علیها شرط ازدواجش را با او این گذاشته بود که:
هرگاه حسین علیه السلام بخواهد به سفری طولانی برود، من نیز با او می روم!
وقتی که به صحرای نینوا رسیدند، حسین علیه السلام عرق از پیشانی برگرفت و آهی کشید و فرمان راند: پیاده شوید و بار شترها را باز کنید. اینجا منزل گاه ماست.
عباس علیه السلام که شتر زینب را نشاند. زینب سلام الله علیها سراسیمه پیاده شد و به سمت برادر دوید؛ از نگاهش می بارید:
اینجا؟ اینجا بار بیندازیم؟ در این بیابان؟ با این زن و فرزند؟ و حسین علیه السلام لبخند زده بود. به جای پاسخ به سوال چشمانش، شعری خواند:
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین